سوژه شماره شانزده
بانو عفت نجیب ضیاء
در سالهای قبل از انقلاب پرستار بیمارستان شاه رضا (امام رضا ) بوده و در ایام انقلاب در سن ۲۷ سالگی حجاب را انتخاب می کند و بعد از آشنایی با امام خمینی به زنان مبارز مشهد می پیوندد . شهادت دخترش در تظاهرات ۱۰ دی ۵۷ مشهد نقطه عطفی در زندگی اش شد . کتاب «امسال قبول میشویم» زندگی و فعالیتهای بانو عفت نجیب ضیاء، پرستار و از زنان مبارز انقلاب در مشهد و مادر شهیده الهه زینالپور را روایت میکند. در بخشی از این کتاب اینطور میخوانیم: «هروقت از راهپیمایی برمیگشتم، الهه نگاه خاصی به من میانداخت. بعد میزد به خنده و میگفت: «مامان، باز که برگشتی! چرا شهید نشدی؟!» خودم هم خندهام میگرفت. میگفتم: «آدم خودش رو که نمیتونه شهید کنه. ما میریم… حالا هرچی خدا بخواد.» برایش تعریف میکردم که توی راهپیماییها به خانمهایی که بچه کوچک دارند کمک میکنم و بچههایشان را بغل میکنم. با ذوق به حرفهایم گوش میداد. از وقتی فهمیده بود بعضی خانمها با بچههای کوچکشان میآیند، هر بار که میخواستم بروم راهپیمایی، کیف و جیبهای لباسم را پر از آجیل و شکلات و خرما میکرد و میگفت: «مامان، تو که من رو نمیبری راهپیمایی. اینها رو بگیر که اگه توی راهپیمایی بچهها گرسنهشون شد، بدی بهشون بخورن.»