به گزارش روابط عمومی رویداد روایت شهر، به نقل از قدس آنلاین نخستین کارگاه از سلسله کارگاه های انتقال تجربه روایت شهر با حضور رضا میر کریمی و اکران فیلم سینمایی نگهبان شب روز پنجشنبه ۲۲ تیر ماه از ساعت ۱۵ در محل سینما مهر کوهسنگی برگزار شد.

میرکریمی با اشاره به جایگاه فیلمسازی، اظهار داشت: اگر فیلمسازی بخشی از زندگی باشد، فیلمساز در ادامه تجربیاتش اثری را می سازد و مجموعه ای از تجارب، احساسات و ادراکات در فیلمش متبلور می شود. فیلم ها یک ایده اولیه دارند که شبیه به قصه نیست بلکه یک لحظه سینمایی است مثلا برای ساخت «به همین سادگی» شبی از خواب بیدار شدم و دیدم که همسرم نیست، برای خوردن آب به آشپزخانه رفتم و دیدم که همسرم گوشه پذیرایی نشسته و دارد فکر می کند، این صحنه خیلی برایم عجیب بود و آن لحظه سینمایی‌ برایم شکل گرفت. شاید سالها طول بکشد که آن لحظه حسی تبدیل به قصه و فیلم شود اما زمانیکه تبدیل به قصه شود تمام آن تجربیات، احساسات و ادراکات جلوی چشم فیلمساز می آید.

او درباره ایده ساخت «نگهبان شب» می گوید: سالها پیش که مدیرعامل خانه سینما بودم، برای یک قرار کاری به دفتری فنی مهندسی رفتم، حوصله ام از بحث های فنی سر رفته بود و به بیرون نگاه می کردم، یک دکه نگهبانی دیدم و پسر جوانی که آتش روشن کرده بود و با احترام از پیرمردی پذیرایی می کرد، من از دور شاهد این ماجرا بودم و جرقه ساخت «نگهبان شب» همین جا زده شد. آن لحظه هیچ قصه ای پشتش نبود اما ایده فیلم همان لحظه شکل گرفت.

کارگردان فیلم «قصر شیرین» با تاکید بر اینکه ذهن فیلمساز باید مشغول کشف کردن رازهای آدمها باشد، خاطرنشان کرد: همیشه به هنرجویانم می گویم گوشها و چشم های یک جاسوس را داشته باشید، یک جاسوس هیچوقت حوصله اش سر نمی رود چون دارد از همه چیز رمزگشایی می کند با این نگاه می توانید عناصر بی ربط را بهم ربط دهید. ذهن هنرمندی که در جامعه خودش زیست می کند باید مثل سمسار همه چیز را جمع کند تا در زمان بسط دادن قصه از این عناصر استفاده کند. وقتی قرار است به قصه جزییات بدهید تا قصه، هویت پیدا کند این عناصر زیستی به درد می خورد.

* هیچ پدیده بی اهمیتی وجود ندارد

میرکریمی اظهار داشت: درباره اینکه چطور سمسار فرهنگی خوبی باشیم من دو قانون دارم اول اینکه یاد بگیریم هیچ پدیده بی اهمیتی وجود ندارد و اگر با این فرض زندگی کنیم لحظات به ظاهر معمولی برایمان حاوی معنا می شوند، قانون دوم اینکه همه این اجزا و پدیده های بی اهمیت بهم ربط دارند که می توانید جهانی از جزییات را در قصه بگنجانید.

کارگردان «زیر نور ماه» با بیان اینکه یک پیکره تراش و نقاش بعد از طرح اولیه به اثرش، بعد می دهد و آنچه را می خواهد از اعماق ذهنش بیرون می کشد، گفت: با وجود اینکه شخصیت های داستانی را براساس تجربه زیستی و ارتباط با آدم های اطرافم می سازم ولی وقتی این شخصیت ها در فیلم شکل می گیرند سخت است که بجای آنها تصمیم بگیرم، آنها خودشان انتخاب می کنند که به چه سمتی بروند. فیلمساز از یک جایی به بعد نباید به شخصیت هایش نزدیک شود، باید اجازه دهد که آنها مسیر خودشان را بروند.

به باور میرکریمی یکی از دلایلی که فیلم ها شبیه بهم می شوند این است که تجربیات زیستی را از فیلم های دیگران می گیریم درحالیکه تجربیات زیستی را باید از محیط پیرامون و آدمهای اطرافمان بگیریم به همین دلیل فیلمسازان ایرانی در کشور خودشان فیلم های بهتری می سازند تا کشوری دیگر چون ادراک بهتری نسبت به زیست بوم خودشان دارند.

* فیلمساز باید خودخواه باشد

او درباره رازآلود بودن شخصیت فیملهایش توضیح داد: من از الگوهای مرسوم برای قهرمان فیلم هایم استفاده نمی کنم. وقتی در فیلمی رازی نگفته باقی بماند یعنی قهرمان کنش مندی رو به آینده دارد نه انتقامجویی رو به گذشته، عده ای می گویند که شخصیت فیلم هایم کنش مند نیستند در حالیکه نگاه من به کنش مندی آنها، راز آلودگی و گمنامی شان است. بنظرم «تامل» مقصد قشنگ تری برای این شخصیت هاست تا انتخابهایی شتاب زده.

این فیلمساز با بیان اینکه تلاش می کنم در آثارم مخاطب را دعوت به تامل کنم، افزود: درددل کردن شخصیت فیلم، فرمول‌های ساده ای است و گره های قصه را راحت حل می کند ولی شخصیتی که راز دارد، برای مخاطب ایجاد تامل می کند از اینرو گمنامی و پر رمز و راز بودن شخصیت ها برایم مهم است.

کارگردان «نگهبان شب» با تاکید بر اینکه دغدغه های شخصی فیلمساز می تواند قصه ای واقعی بسازد، ساخت اثر با هدف گرفتن جایزه از جشنواره ها چه داخلی خارجی را باعث خارج شدن فیلمساز از مسیر اصلی اش توصیف کرد و اظهار داشت: فیلمساز در ساخت اثرش باید خودخواه باشد، یعنی جهانی که برای خودش جدید و شگفت انگیز است را بسازد وقتی فیلمساز از دنیایی که خودش ساخته لذت می برد، تماشاچی هم لذت می برد پس باید برای خوشایند خودش فیلم بسازد نه خوشایند دیگران.

* برای اثرگذاری فیلم نسازید!

او با بیان اینکه در فیلمسازی، خودتان باشید، یادآور شد: برای تاثیر گذاشتن روی دیگران فیلم نسازید چون این اثرگذاری، خطر کشی به دستتان می دهد که احساسات و ادراکات شما را محصور می کند. راز تأثیرگذاری روی مخاطب این است که فیلمساز راه خودش را برود، وقتی به تأثیرگذاری فکر کنید، فیلمتان را با چیزهایی بزک‌ می کنید که مال شما نیست.

میرکریمی گفت: زمانی که مدیرعامل خانه سینما بودم، فیلمی در حال ساخت داشتم و سرم بسیار شلوغ بود، مدیر دفترم گفت که یک نفر هر روز می آید تا شما را ببیند، یکروز به دفترم آمدم تا او را ببینم ولی رفته بود اما یادداشتی برایم گذاشته بود که تکانم داد. نوشته بود که راننده تاکسی بوده که روی ماشین دیگران کار می کرده، سختی های معیشتی و زندگی آنقدر بهش فشار آورده بود که با خودش فکر کرده بود مثلا فلان روز بعد از کار به خانه می روم و کار خودم را تمام می کنم. نوشته بود همان روز آخرینم مسافرم را سوار کردم، با او صحبت کردم و از حال بدم گفتم. گفت من دو تا بلیط سینما دارم و همراهم نیامده، بیا باهم برویم فیلم را تماشا کنیم، با خودم گفتم حالا که آخرین روز عمرم است، آخرین فیلم زندگی ام را هم ببینم. فیلمی که تماشا کردیم «خیلی دور، خیلی نزدیک» بود و بعد از تماشای این فیلم، تصمیم برای خودکشی تغییر کرد، خواستم این را بدانید.

دیدگاه ها غیرفعال است