هما سعادتمند خبرنگار شهرآرا گفت: بدرالزمان تیمورتاش نخستین زن دندان پزشک کشور، یکی از سوژه های رویداد ملی شهربانو است‌.

  • وی در ارائه سوژه خود در رویداد ملی شهربانو، بیان کرد: بدری یا بدرالزمان دختر کریمداد خان تیمورتاش والی سبزوار و جوین در دوره مظفرالدین شاه قاجار است.
  • سعادتمند افزود: می‌گویند او در دوره همه گیری بیماری ها، وقتی می‌بیند که بسیاری از زنان به دلیل مسائل شرعی حاضر نمی‌شوند توسط اطبای مرد معاینه شوند و با درد می‌سازند و گاهی نیز جان بر سر نبودِ امکانات می‌دهند، تصمیم می‌گیرد تنها دخترش را راهی بلاد فرنگ کند تا او بعد‌ها با پیراهن سپید پزشکی به وطن بازگردد و خدمت کند.
  • این خبرنگار ادامه داد: این تصمیم در ادامه بدرالزمان را که دوازده سال بیشتر نداشته (در برخی منابع آمده که هفت ساله و در روایتی نیز می‌گویند در آغاز بیست سالگی بوده است) به خیابان‌های فرانسه و سپس بلژیک می‌کشاند.
  • سعادتمند گفت: درس پزشکی می‌خواند، اما در نیمه راه، دندان پزشکی را انتخاب می‌کند. پس از پایان تحصیلاتش تصمیم می‌گیرد برای درمان بیماران کشور‌های محروم به کنگو برود که ازسوی خانواده منع می‌شود.
  • وی افزود: این منع هم زمان است با مرگ برادر و تبعید خاندان تیمورتاش به کاشمر که به دستور پهلوی اول صورت گرفته بوده است.
  • این خبرنگار ادامه داد: مادر نامه‌ای به دخترش می‌فرستد و از تنهایی و دلتنگی اش می‌نویسد و همین خط هم او را در سال ۱۳۱۳ زمانی که ۲۶ سال بیشتر نداشته، مسافر جاده‌های خراسان می‌کند.
  • سعادتمند بیان کرد: جایی که او نذر می‌کند اگر از این تبعید جان به در ببرند، به مشهد برود و مجاور حریم و حرم غریب نوازان بماند و تا عمر دارد به خدمت خلق مشغول شود.
  • وی افزود: بین سال‌های ۱۳۲۹ تا تأسیس دانشکده دندان پزشکی در سال ۱۳۴۴ نیز دقیقا معلوم نیست چه بر او گذشته است، اما برابر روایتی که یکی از دوستان نزدیکش گفته احتمالا درگیر مداوای بیماران در مناطق محروم شهر و روستا‌های اطراف آن بوده است.
  • سعادتمند ادامه داد: دندان پزشکان قدیمی مشهد روایت کرده اند نهر نادری یکی از مکان‌های دندان کش‌های قدیمی بوده و هر وقت گذر بدرالزمان به آنجا می‌افتاده، با دیدن آن‌هاکه به کار کشیدن دندان مشغول بودند و پس از هر بار دندان کشیدن، ظرف بزرگ حاوی خون و بزاق را در نهر خالی می‌کردند، در حالی که این آب به مصرف روزنامه مردم در فرو دست شهر می‌رسیده، بسیار کلافه می‌شده و در رویاهایش همیشه به تأسیس یک دانشکده ویژه این رشته فکر می‌کرده است.

دیدگاه ها غیرفعال است